بابا تو بخش ه، حالش خوبه، خطر رفع شده، دردهای سنگین ساعتهای اول عمل رو پشت سر گذاشته ودلش میخواست یکم بخوابه
من و مامان و خواهری میایم به کافه ی بیمارستان و سه تا لته سفارش میدیم با کیک هویج و تو ارامش بعد از سلامتی بابا قهوه میخوریم و حرف میزنیم.
امروز برای بابا عصاره ی بلدرچین بردم و برای دسر انبه واناناس میکس شده بردم، که حس میکنم بهش چسبید.
سنگ گیر افتاده تو حالب بابا قد یه تخم کبوتر بود!!!! چطور تو لوله ای به اون نازکی این سنگ جا گرفته بوده؟!!!!!!
ظهر کتاب تموم شد و چقدر کتاب عمیقی بود...
خیلی جاها باهاش گریه کردم، اونجا که پسر ، صدا میزنه مامان، های های گریه کردم... شاید چون خودمم یه مامانم و خوب کتاب رو درک کردم.
کتاب واقعا عمیق ه و من تمام بعدازظهر و عصر وقتی ظرف میشستم و یا وقتی لباسای پسرم رو تا میکردم بهش فکر میکردم...
پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش حتما
.jpg)
خوندن 40 صفحه از کتاب معین هفتگی
تمرین روزانه ی دو ریتم زومبا
مرتب کردن یه نقطه از خونه به شکل اساسی روزانه(یه نقطه از خانه: یه کشو، یه کمد، یه دیوار، یه مبل حتی،...)
روزانه 20 دقیقه ورزش یا پیاده روی
برنامه ی روزانه غذایی روزانه و رعایت کامل
حداقل10 دقیقه زمان اختصاصی برای همسر
انجام یه بازی با پسری به مدت 20 دقیقه
تمرین صبر و تسلط بر خود و کنترل خشم در برابر پسری و دیگران
مدیتیشن روزانه بعد از بیدار شدن و قبل از خوابیدن
شروع یه اموزش جدید(یا طراحی سایت یا ازمون زبان)
دو جلسه اس میرم کلاس زومبا، کلاس خیلی شادی ه، یکم برای من که تازه کارم گیج کننده اس، که حتما با تمرین و دقت بیشتر ، وصعیت بهتر میشه.
به طرز عجیبی لذت عید فطر ، مال اونایی میشه که تمام ماه روزه گرفتن و حتی گاهی گفتن ، عجب روزای بلندی، خسته شدیم بابا
لذتی عجیب بعد از سختی نصیبشون میشه، خیلی شیرین ، خیلی تازه، خیلی خنک، خیلی خیلی نرم...
عجیبه لذتش
و حسرت نصیبه کسانی که لذت رو در این افراد میبینن و میگن کاش جای اونا بودیم و این لذت برای ماهم بود.
گوارای وجودتون لذت عید سعید فطر
التماس دعااااا
دونفری میخوایم بریم سینما ، بدون پسری، فقط من و تووو.
اسمش مامان خودخواه بودن نیست، اسمش تفریحات دو نفره اس، اسمش میشه فرصتی برای تکرارتجربه ی دوتایی بودن،
فردا شب میریم سینما ازدی و فیلم کمدی میبینیم و میخندیم، اگه لوس و بیمزه هم بود ما بازم میخندیم و دستامونو تو دست هم فشار میدیم و کیف میکنیم.
با مامان هماهنگ شدم تا پسری رو بهش بسپارم و خودمون دوتایی باشیم.
بعد از پسری تفریحات دو نفره ی ما انگشت شمار شده، ولی عشقم بهت بیشتر، خیلی دوستت دارم.
